کد مطلب:277208 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

بشارت ظهور حضرت مهدی در زبور داوود
در زبور حضرت داود (علیه السلام) كه تحت عنوان «مزامیر» در لابلای كتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی در باره ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به بیانهای گوناگون داده شده است و می توان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشاره ای به ظهور مبارك آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشكیل حكومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یك دین محكم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است.

و جالب توجّه این كه، مطالبی كه قرآن كریم در باره ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) از «زبور» نقل كرده است عیناً در زبور فعلی موجود و از دست برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.

قرآن كریم چنین می فرماید:

(وَلَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحوُنَ). [1] .



[ صفحه 306]



«ما علاوه بر ذكر (تورات) در «زبور» نوشتیم كه در آینده بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد».

مقصود از «ذكر» در این آیه شریفه، تورات موسی (علیه السلام) است كه زبور داود (علیه السلام) پیرو شریعت تورات بوده است.

این آیه مباركه از آینده درخشانی بشارت می دهد كه شرّ و فساد به كلّی از عالم انسانی رخت بر بسته، و اشرار و ستمكاران نابود گشته اند، و وراثت زمین به افراد پاك و شایسته منتقل گردیده است. زیرا كلمه «وراثت و میراث» در لغت، در مواردی استعمال می شود كه شخص و یا گروهی منقرض شوند و مال و مقام و همه هستی آنها به گروهی دیگر به وراثت منتقل شود.

به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامی ـ از طریق شیعه و سنّی ـ این آیه شریفه مربوط به ظهور مبارك حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد، و قرآن كریم این مطلب را از زبور حضرت داود (علیه السلام) نقل می كند، و عین همین عبارت در زبور موجود است. و اینك متن زبور:

«(9) زیرا كه شریران منقطع می شوند. امّا متوكّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندكست كه شریر نیست می شود كه هر چند مكانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از كثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افكار مذمومه می نماید، و دندانهای خویش را بر او می فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون كه می بیند كه روز او می آید (14) شریران شمشیر را كشیدند و كمان را چلّه كردند تا آن كه مظلوم و مسكین را بیندازند، و كمانهای ایشان شكسته خواهد شد (16) كمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. (17) چون كه بازوهای شریران شكسته می شود و خداوند صدّیقان را تكیه گاه ا ست (18).

خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهندشد، و در ایّام قحطی سیر خواهند بود (20) لكن شریران هلاك خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه ها فانی بلكه مثل دود تلف خواهند شد؛ (22) زیرا متبرّكان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده،



[ صفحه 307]



راهش را نگاهدار كه تو را به وراثت زمین بلند خواهند كرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد». [2] .

در فصل دیگر می فرماید:

«... قومها را به انصاف داوری خواهد كرد. آسمان شادی كند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا كه می آید، زیرا كه برای داوری جهان می آید. ربع مسكون را به انصاف داوری خواهد كرد. و قومها را به امانت خود». [3] .

و از جمله در مزمور 72 در مورد پیامبر بزرگوار اسلام و فرزند دادگسترش حضرت مهدی (علیه السلام)، چنین می فرماید:

«(1) ای خدا! شرع و احكام خود را به «ملك»، و عدالت خود را به «ملك زاده» عطا فرما (2) تا این كه قوم تو را به عدالت و فقرای تو را به انصاف حكم نماید (3) به قوم كوهها سلامت و كویرها عدالت برساند (4) فقیران قوم را حكم نماید، و پسران مسكینان را نجات دهد، و ظالم را بشكند (5) تا باقی ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گیاه بریده شده مثل باران و مانند امطار ـ كه زمین را سیراب می گرداند ـ خواهد بارید (7).

و در روزهایش صدّیقان شكوفه خواهد نمود، و زیادتی سلامتی تا باقی ماندن ماه خواهد بود (8) از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصی زمین سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشینان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسید (10).

ملوك طرشیش و جزیره ها، هدیه ها خواهند آورد، و پادشاهان شبا و سبا پیشكشها تقریب خواهند نمود (11) بلكه تمامی ملوك با او كرنش خواهند نمود، و تمامی اُمم او را بندگی خواهند كرد (12) زیرا فقیر را وقتی كه فریاد می كند و مسكین كه نصرت كننده ندارد، خلاصی خواهد داد (13) و به ذلیل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهای مسكینان را نجات خواهد داد (14) جان ایشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم



[ صفحه 308]



در نظرش خون ایشان قیمتی خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشیده خواهد شد (16) در زمین به سر كوهها مشت غلّه كاشته می شود كه محصول آن مثل اسنان متحرّك شده، اهل شهرها مثل گیاه زمین شكوفه خواهند نمود (17).

اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقی بماند، در او مردمان بركت خواهند یافت، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت (19) بلكه اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد، و تمامی زمین از جلالش پر شود (20) دعای داود پسر یسیّ تمام شد». [4] .

توضیح مختصری پیرامون بشارت فوق:

در این بشارت ـ چنان كه بر ارباب فضل و دانش و اهل علم و اطلاع و كسانی كه با قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) سر و كار دارند، مخفی نیست پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد بن عبداللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) به عنوان «ملك» و فرزند گرامش حضرت مهدی (علیه السلام) كه بزرگ ترین و كامل ترین مظهر عدل الهی است به عنوان «ملك زاده» معرفی گردیده، و به بعضی از امتیازات و مشخصات دیگر وی نیز اشاره شده است.

ولی برخی از علما و دانشمندان «یهود» چنین پنداشته اند كه: منظور از «ملك» در این آیه، حضرت داود (علیه السلام)، و منظور از «ملك زاده» فرزند وی حضرت سلیمان (علیه السلام) است، و روی این پندار نا درست خواسته اند آیات مذكور را از بشارت دادن به بعثت حضرت خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله وسلم) و نوید ظهور خاتم اوصیا حضرت حجّت بن الحسن العسكری (علیه السلام) منصرف كنند، ولی این اندیشه از چند جهت نادرست و غیر قابل قبول است، زیرا:

نخست این كه، حضرت داود (علیه السلام) از انبیای پیرو شریعت تورات بوده و خود او دارای شریعت و احكام نوینی نبوده است تا این كه بگوید: «ای خدا! شرع و احكام خود را به «ملك» و عدالت خود را به «ملك زاده» عطا فرما»، و روی این اصل در خواست شریعت مستقل نوین در خور مقام آن حضرت نیست.

دوّم: این كه، در خواست شرع و احكام و عدالت كه به صورت دعا بر زبان حضرت داوود (علیه السلام) جاری شده ـ چنان كه از نحوه در خواست آشكار است ـ برای دو شخصیّت عظیم آسمانی است كه یكی دارای مقام سلطنت بر پیامبران و صاحب شرع و احكام



[ صفحه 309]



جدید، و دیگری مظهر أتمّ عدالت، و صاحب مقام ولایت مطلقه، و مورد انتظار عموم ملل جهان است.

سوّم: این كه، عظمت، قدرت، شوكت و سلطنتی كه در آیات مزبور برای «ملك زاده» ذكر گردیده است نه با حضرت سلیمان (علیه السلام) و نه با هیچ یك از انبیای الهی وفق نمی دهد؛ زیرا نه مملكت حضرت سلیمان (علیه السلام) از مملكت پدرش حضرت داوود (علیه السلام) ـ بنابر اعتقاد اهل كتاب ـ وسیع تر بوده، و نه هم ظلم و ستم در عهد او شكسته شده است.

چهارم: این كه، بر حسب آنچه برخی از علمای عهدین ـ عهد عتیق و عهد جدید تورات و انجیل ـ احتمال داده و به وجوهی استدلال جسته اند، مزمور فوق كلام حضرت سلیمان (علیه السلام) است نه كلام حضرت داود (علیه السلام)، و حضرت سلیمان (علیه السلام) كه پس از مرگ پدر، صاحب مقام و كتاب گردیده است معقول نیست برای پدرش كه از دنیا رفته است درخواست شرع جدید كند. و بر فرض این كه بر خلاف احتمال آنان، مزمور فوق كلام حضرت داود (علیه السلام) باشد ـ چنان كه اشاره كردیم ـ دعا برای دو شخصیّت والایی است كه در آینده تاریخ بعد از او ظاهر خواهند شد.

پنجم: چنان كه از آیه (20) استفاده می شود تمامی آیات یاد شده به عنوان دعا بر زبان حضرت داود (علیه السلام) جاری شده و شایسته مقام نبوّت ـ كه بالاترین مدارج كمال و عبودیّت و بندگی است ـ این است كه، در مقام دعا و استدعای از پروردگار، در كمال خضوع و خشوع و انكسار در برابر آفریدگار، زبان به تذلّل و كوچكی بگشاید، و با زبان عجز و لابه و عاری از هر نوع خود بینی و خود پسندی مقاصد خویش را از خدای جهان بخواهد، نه این كه در برابر سلطان واقعی و مالك الملوك جهان خود را «پادشاه» و فرزند خود را «شاهزاده» بخواند.

ششم: این كه، در چند آیه از بشارت مزبور، سلطنت و دعوت «ملك زاده» را عمومی و جهانی خوانده، و قدرت و جبروت روحانی وی را شامل پادشاهان و قدرتمندان و سلاطین مقتدر جهان دانسته، و سراسر كره مسكون را قلمرو دولت حقّه وی معرفی نموده، چنان كه در اخبار وارده از ائمّه معصومین (علیهم السلام) نیز در حقّ شخصیّت بی نظیر حضرت مهدی (علیه السلام)، چنین سخن رفته است.

هفتم: این كه، در آیه (7) به اصحاب خاص آن حضرت اشاره نموده كه با ظهور نور



[ صفحه 310]



پر فروغ مهدوی (علیه السلام) آن خورشید جهانتاب عدل الهی، صدّیقان شكوفه كنند، و رحم اجتماع بزرگ جهانی، مردانی پاك سیرت، راست گفتار و درست كردار از خود نمایان سازد، و سعادت و سلامت، رفاه و خوشبختی، بهروزی و بهزیستی كه مولود تسلّط آن یگانه منجی عالم و دولت عدالت پیشه آن حضرت است تا انقراض جهان پایدار خواهد بود، چنان كه در روایات اسلامی نیز آمده است: «دولتنا آخر الدول».

و هشتم: این كه، در آیه (17 و 18) خاطر نشان ساخته است كه تا جهان باقی است و خورشید در آسمان نور افشانی می كند، اشعه خورشید فروزان قائم آل محمّد (علیهم السلام) بر روح و جان جهانیان خواهد تابید، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و تمامی روی زمین از جلال و عظمتش پر خواهد شد، [5] چنان كه در روایات مستفیضه و متواتره اسلامی كه د رمورد ظهور آن مهر تابان رسیده است، كمتر حدیثی یافت می شود كه در ضمن آن جمله «یملاَُ الأرضَ قِسْطاً وَ عَدْلا، كَما مُلَئت ظُلْماً و جَوْراً» نیامده باشد. [6] .

بنابر این، جای هیچ گونه شك و تردید نیست كه مقصود از «ملك» در مزمور 72 از زبور داوود (علیه السلام) همان نور قدوسی حضرت محمّد بن عبداللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) سیّد رسولان و خاتم پیغمبران، و مقصود از «ملك زاده» حضرت صاحب الزمان «مهدی موعود (علیه السلام)» دوازدهمین جانشین بر حق وفرزند دلبند آن بزرگوار است كه به خواست خداوند در روز معیّن و موعود، ظهور خواهد نمود، و سراسر روی زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد، و گردن گردنكشان و گردن فرازان را خواهد شكست، و چون مهر و ماه بر روح و جان جهانیان خواهد تابید، وحكومت حقه الهیه وی تا ابد و تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت. اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.

ناگفته نماند كه نویدهای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در «زبور» فراوان است، و در بیش از 35 بخش از مزامیر (150) گانه، نوید ظهور آن موعود اُمم و منجی عالم موجود است، كسانی كه طالب تفصیل بیشتری هستند می توانند به متن «مزامیر» در «عهد عتیق» مراجعه فرمایند.



[ صفحه 311]




[1] سوره انبياء، آيه 105.

[2] عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 37، بندهاي 9 ـ 38.

[3] همان، مزمور 96، بندهاي 10 ـ 13، ص 1247، كتاب مقدّس.

[4] عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 72، بندهاي 1 ـ 2، به نقل از بشارات عهدين، ص 248 و أنيس الاعلام، ج 5، ص 92، 93.

[5] براي توضيح بيشتر به كتاب انيس الاعلام في نصرة الاسلام، ج 5، ص 92 الي 96 و ج 7 ص 387 الي 398 مراجعه فرماييد.

[6] به كتاب نفيس منتخب الاثر، ص 247 ـ 250 مراجعه فرماييد.